امروز معمولا همین حضراتی که دم از شهید منوچهر مدق میزنن، همون افرادی هستن که وقتی درد شیمیایی ایشون بالا گرفت و نیاز به آمپولهایی پیدا کردن با هزینه 900 هزار تومن، در جواب همسرشون گفتن "به ما چه؟ مگه ما وکیل وصی شماییم؟". همون افرادی که در بنیاد نشستن و صدقه سری امثال مدق ها دارن نون های چرب میخورن.
و امروز نسل جنگ، امثال ما رو مشغول کتاب و حضور غیاب کردن و اردوکشی اتوبوسی برای احزاب و ... میکنن، هیهات که چقدر دور شدیم از مدیران حقیقی فرهنگی.. یعنی شهدا.
یادت بخیر شهید مدق... یادت بخیر شهید برونسی (به قول عراقی ها شهید بروسلی!) یادت بخیر شاهرخ غول!! (شهید ابوالفضل ضرغام)... یادتون بخیر شهدا...
کجایید بچه های گردان میثم؟ کجایید الواط و اراذل خوانده شده هایی که آبروی زمین در عرش شدین... کجایی رضا دستواره که در برابر عظمت و جذبه احمد متوسلیان، به محض ورود حاج احمد به مینی بوس یا سالن حسینیه بلند میگفتی "سلامتی حاج احمد که ان اشالله امسال ازدواج کنه و یکم خنده هاشو ببینیم جمیعا صلوات کفتری بفرستین... و همه مینی بوس بلند میگفتن بیه بیه بیه بیه..." کجایی آقا رضا؟